Warcraft
Warcraft دنیای خیلی بزرگ از سال ۱۹۹۴ تاکنون میلیونها کاربر را در سرتاسر دنیا محو خود کرده است. Warcraft در آغاز استراتژی همزمان (RTS) بود و بعدها در قالب غولی با نام دنیای وارکرفت (World of Warcraft) در سبک نقشآفرینی بسیار بزرگ (MMORPG) روحی تازه به آن دمیده شد. در این مدت،زمان جهان وارکرفت به طور چشمگیری در حال گسترش در انواع سبک ها بوده است و سرشار از شخصیتهای مرموز و مکانها و خرده داستانهای جذاب است
تعداد گیم های ویدئویی، رمانها و کمیکهای Warcraft بسیار زیاد است و همچنان در حال اضافه شدن است به همین دلیل ممکن است تازه واردان در درک مقیاس و نکته های ضروری داستانی بازی دچار مشکل شوند با توجه به این که دنیای وارکرفت کلاسیک (World of Warcraft Classic) در سال ۲۰۱۹ انتشار یافت و فرصتی برای تازه واردان فراهم کرد تا این دنیا را از ابتدا تجربه کنند، لازم دیدم که در مقدمهای، به کلیات آن بپردازم وهر آنچه را که لازم است گیمر تازه وارد دربارهی دنیای Warcraft بداند تا در آن سردرگم نشود جمعآوری کنم
دنیای وارکرفت به کجا اشاره دارد؟
دنیای وارکرفت، حداقل زمانی که دربارهی دنیای وارکرفت کلاسیک بحث به میان می آید، با نام آزروث (Azeroth) شناخته میشود آزروث سیارهای بسیار سرسبز است که از زیست بوم و مناطق مختلف جغرافیایی تشکیل شده، لیکن در همه حال سایهی جنگ روی آن سنگینی میکند
این اسامی ممکن است کمی برای گیمر های تازه وارد گیج کننده باشد، چون آزروث نام قلمروی انسانها و همچنین نام یکی از شبهقارههای سیارهی آزروث نیز هست، ولی این اسم عموماً به خود سیاره نیز اشاره دارد
در روزهای ابتدایی شکل گرفتن آزروث، چهار ارباب المنتال (Elemental Lords) که هرکدامشان نمایندهی عناصر چهارگانه (آب، آتش، خاک و هوا) بودند، مدام با همدیگر درگیر مبارزه بودند و دنیا بهخاطر آنها در آشوب و وحشت فرو رفته بود با این حال با پیدایش خدایان کهن (The Old Gods)، موجودات عجیبی که به جایی خارج از واقعیت عادی تعلق دارند، آنها از مبارزه با یکدیگر دست کشیدند
خدایان کهن در ابتدا شروع به فاسد کردن آزروث کرده و امپراتوری خاص خود به نام امپراتوری سیاه (The Black Empire) را شکل دادند. با اینکه اربابان المنتال سعی در متوقف کردنشان داشتند، هرکدامشان به بردگی گرفته شدند
سر رسیدن نوع دیگری از موجودات بسیار کهن به نام تایتانها (The Titans) آزروث را از نابودی کامل نجات داد. آنها موفق شدند خدایان کهن و اربابان المنتال را شکست داده و دنیا را از ایلیدان استورم ریج دارای چشمانی زیبا و سبز که نشانه بزرگی میان مردمانش بود، چشم به دنیا گشود. همین انگیزه او برای رسیدن به جایگاه واقعیاش باعث شد به یکی از قویترین و بهترین چهرههای محبوب جامعه الفهای تاریک مبدل شود
ایلیدان درادامه تلاش های خود برای رسیدن به قصر ملکه آزشارا، به مقابل سارگراس برده شد که چشمهای او را از جا درآورد و به جای آن چشمهایی گذاشت تا بتواند جادو های اطرافش را ببیند این اولین برخورد ایلیدان با جادوی شیطانی وحشتناک بود، اما نا گفته نماند که آخرینش هم محسوب نمیشد. ایلیدان چند قرن بعد به منبع جادوی بزرگتری به نام جمجمه گالدن که جادویی بسیار مهیب بشمار می رفت دست پیدا میکند این جمجمه ایلیدان را به یک شیطان مبدل کرده و قدرت نابودی دستیار آرکیماند، یعنی تیکاندریوس را به او میدهد
ایلیدان به این دلیل که واردن به دنبالش است، به دنیای اوتلند پا به فرار میگذارد، تا برای حمله به لژیون سوزان ارتشی شکست ناپذیراز شکارچیان اهریمنی را آماده نبرد کند، زیرا میخواست لژیون را نابود کند. انگیزههای فعلی ایلیدان که در سر دارد نامعلوم است، گرچه در لژیون بعدی حضور خواهد داشت
ترال برده و گلادیاتور آدلاس بلکمور، بود تا در رسیدن اتحاد به بلکمور یاری رساند. اما سپس از دست بلکمور پا به فرار گذاشت و به سراغ ارگریم دوم رفت تا اورک های در حصار را آزاد کرده وبا خود به دریای کالیمدور ببرد. تجربه های گلادیاتوری ترال او را به یک مبارز بی بدل وهولناک تبدیل کرد، ولی نباید فراموش کنیم که قدرت واقعی او سلطه اش بر عناصر است. ترال یکی از اولین اورک هایی بود که خواستار میراث شامانیستیک خود بود وبین سایر رقبایش قویترین ماند او در طول مبارزه برای آزاد کردن اورک های هم پیمان خود، زلزلهای
ویرانگرایجاد کرد که دورنهلد کیپ را یکدست کرد و قلعه را با خاک یکسان کرد
تسلط ترال بر عناصر به تدریج افزایش یافت. او دردنیای وارکرفت رهبر قدرتهای آزروث شد و تا اینکه در ارث-واردر جای دث وینگ را گرفت
ترال با وجود اینکه قدرتش زیاد است، یک ضعف اساسی دارد که در بین همه شامان ها مشترک است. شامان ها برخلاف درویدها، قدرت خود را از عناصر گوناگون میگیرند، به این معنا که اگر ترال این عناصر را خشمگین کند، قدرتش از بین میرود، با این وجود هنوز یک مبارزخاص باقی میماند
نگهبانان تریسیفال از جمله سرسخت ترین جادوگران آزروث بودند که باید در مقابل لژیون سوزان از جهان حفاظت میکردند. مادر مدیوه، آگوین، به قدری قوی بود که در یک حمله آواتار سارگرس را به زانو در آورد. متاسفانه، سارگراس فرزند متولد نشده او را داشت و با وجود تلاش مدیوه برای مبارزه، به تدریج او را به دیوانگی رساند. قدرت های روزافزون و باور نکردنی مدیوه در آخر توجه بلو دراگون فلایت، نگهبان جادو را جلب کرد و او آرکاناگوس را به سراغش فرستاد اما مدیوه قدرتش را به اثبات رساند، اژدها را کشت و روحش را در کاراژان به اسارت گرفت
این مدیوه بود که با گالدن ارتباط معقولی برقرار کرد و نقشه دارک پرتال را که ارکیش هورد را به آزروث میرساند، در اختیارش گذاشت تا به خواسته های خود برسد. مدیوه با وجود قدرتش به خاطر نقشش در ایجاد هورد کشته شد، اما مرگ او برج کارزاشان را به طلسم در آورد و آن اطراف به سرزمین مردگان مبدل شد. مدیوه با وجود مرگش در وقایع “وارکرفت بازمی گردد تا سایر نژادهای گوناگون را علیه لژیون سوزان متحد و یکپارچه کند
میزان قدرت نمایی مدیوه بیش از حد تصوراست، اما از آنجایی که او قدرت زیاد مادرش و آواتار سارگراس را دارد، بنابراین میتوان او را نه قوی ترین جادوگر بلکه یکی از قویترین و زیرک ترین ها پنداشت
گالدن – Gul’dan
میتوان گالدن راشرورترین شخصیت وارکرفت توصیف کرد شخصیتهای شرور دیگر یا فاسد شدهاند یافکر میکنند شرارتهایشان فایدهای دارد، در صورتی که این شخصیت اینطور نمی باشد. او به عنوان شاگرد سابق نرزول فقط به قدرت چشم دوخته است او پس از خیانت نرزول به کیل جادن، شاگرد گوش به فرمان او شده و با یاد گیری رازهای جادوی لژیون، به قویترین و چالاک ترین وارلاک میرا مبدل میشود همچنان او از تشریفاتی که اورک شامان را از اجدادش جدا کرده، به اورک های دیگر آموزش داده و محفل سایه را خلق میکند که از هورد محافظت میکنند. گالدن در جنگل اول و دوم نقش مهمی دارد و توانست نسل اول شوالیههای مرگ را خلق کند شوالیههای مرگ ارواح مرده وارلاک ها بودند که در کالبد شوالیههای مغضوب قرار گرفتند سرانجام عطش گالدن برای قدرت به ضرر او تمام شد چنانچه او از بالا بردن جزایر از سطح اقیانوس، مقبره سارگراس را پیدا کرد و به جستجوی تایتان رفت و به جای رسیدن به مقام خدایی توسط اهریمنهای دیوانه به درک واصل شد
خیلی ممنون بابت مقالات عالی و همچنین پشتیبانی سریع محصولات شما. چندتا محصول خریدم نیم ساعته به دستم رسید